بزرگترین مرجع مقالات ، پروژه ها و هر آنچه که از معماری باید بدانیم
در صورت نیاز به هرگونه پروژه و یا مقاله در رابطه با معماری از طریق
ارسال نظرات و یا شماره تلفن 09334399472 با ما در ارتباط باشید
دوست داریم از عشق و از مهری بگوییم كه به نوراش زندهایم و خواستار ماندگاری پرتو افكنیاش، تا مگر راه آفرینش امروزی معماری را دگر كنیم و به سوی حق بگردانیم.
عشق به آفرینش زیبایی، پیوند میان معمار و معماری
دشواریهای تاریخی و روزمره معماران
بینش و نیروی جوان و نواندیش امروز معماری
عشق به آفرینش زیبایی، پیوند میان معمار و معماری
نه بزرگداشت معمار و معماری، بل نیاز به شناخت ماهیت این دو برای یافتن راهی هموار برای متعالی كردن این دو، هدف برگزار كردن «روز معمار» است. معمار و معماری، دارای هستهای یگانهاند، هستهای نه از شكل برون، بل بر پایهها و ریشهها و گرایشهای متعالی این دو موجودیت، میتواند باز شناخته شود. از دیدگاه ما، معمار و معماری دارای نهادی یگانه اند در برگیرنده انگیزههایی پرشمار و گونهگون.
معمار ومعماری را، گرایشی همیشه زنده، به یكدیگر پیوند میدهد و آنها را یگانه میكند، تا آنجا كه آثار و یا موجودیتهای اجتماعی و فرهنگی و هنری و مدنی زاده از این دو را، بینام صانعشان میخواهیم. هر اثر مقبول و متعالی از معماری، در طول راهی كه میزید، آرامآرام جز نامی از معمارش را به خاطرهها نمیگذارد و، در طول به نسلها زیستن آدمیان، چندان با ذهن و جان آنان میآمیزد كه بخشی از وجودشان میشود، جایی كه معمار را موجودیت «این جهانی» معماری را، نتوانی بیابی.
رمز این یگانه شدن معمار و معماری، عشق به آفرینش متعالی است. عشق به آفرینش زیبایی، دل معمار را به دلهای آدمیزادگانی كه به حرفه معمار نیستند پیوند میدهد. دلی كه به عشق اثری را میآفریند، زاینده پلی است كه میان سازنده و بهرهوریكننده زده میشود. معماری به مثابه ابزاری است كه دل معمار را به دل دیگران نزدیك میكند.
دل، فراگیر جهانی است كه دروناش، معمار به عشق و امید میزید تا مگر، به یاری فضایی كه میآفریند، به دل دیگر انسانهایی راه یابد كه خواستار زیباییاند و در جستوجوی وقار و كمالی كه به مهر میبرند.
معمار، به سان شاعران و موسیقیسازان، در پی آفرینش محیطی است كه بتواند به وسیله آن، مخاطبان خود را به تعالی برساند. و این، رمز بزرگ توفیق معماری است. و بگوییم كه معماری زاده عشق است و معمار جز كسی نیست كه نابترین مفهومهایی كه به حقیقت میبرند را، بر سر راه پاكی مینهد كه انسانها ذاتاً دوست دارند به پیمایند.
معمار، منطق و عقل را به مثابه اولین ابزاری میداند كه تا شناخته و پشتسر گذارده نشوند، راه و روش آفرینش به عشق، آفرینش زیبایی، فراهم نتواند شد.
دشواریهای تاریخی و روزمره معماران
ناهمواریهای راهی كه معماران برای آفرینش معماری میپیمایند، دو مقیاس به ظاهر متفاوت دارند، یكی ریشه در تاریخ دارد و دومی روزمره است، یكی زاده دیروزهای ما است و راه گله و شكوا از نارساییها را میپیماید و دومی، چندان نگران توفیق یافتن و مرسوم شدن بدسازیها، بزرگسازیها میشود كه هراس بهبار میآورد و جرات اندیشیدن و تدبیر معماران را چندان میساید تا از میان بردارد.
معمار دیروز، تا روزی كه سر از «مدرسههای رسمی بیرون نیاورد، درون محفل و فضای اجتماعی و هنری مدنی بومیایی كه جهانبین نیز بودند،به سلامت میزیست. از روزی كه محیط علمی جهانی بر محیط تجربی فائق گشت، خود را یافتن و به عشق دل زیستن برای معماران دشوار و هر روز دشوارتر گشت. و این مهم چندان رخ نمود تا آدمیزادگانی كه سده بیستم را میزیستند نتوانند تشخیص دهند كه هنر موضوع آموزش نتواند بود.
در پی این ابهام بزرگ، معمار و معماری، با سرگردانی روبهروی شدند و این، فقط یكی از دشواریهای تاریخی شده بزرگ ما به شمار میآید.
آرام آرام كه «علوم ساختمانی» توسعه فنی یافت و مهندسانی را تعلیم داد كه میتوانستند به تولید یا تدوین فضای ساخته شه به مقیاس بزرگ بپردازند،نه نیاز معماران به همكاری با مهندسان كه جدا شدن این دو رشته از یكدیگر، مرسوم گشت. واین جداسازی ناثواب چندان گسترش یافت كه كار را به جداسازی صنفی، به عدم تفاهم در باب ذات مسالههای یگانه جامعه و به «جبههگیری»هایی كشانید كه نابخردان و برای شهروندان، برای كسانی كه معماران میخواهند، به عشق، دل خود را با دل آنان پیوند دهند تا جامعه به تعالی برسد، بس زیانآور. و این نیز یكی دیگر از دشواریهایی است كه در سرزمین ما پای گرفته و به شادی اهریمن میانجامیده است. و آرام آرام كه مقامات مدیرتی شهرهایمان در فهم و در ارزیابی معماری و معماران بیشتر ناتوان شدند و راه رشد متعالی این رشته را ناهموار كردند واز راه تعیین دستورالعملهایی كه ذاتی ناسنجیده دارند برای تولید معماری «دستورالعمل» صادر كردند، راه برای تولید ساختمان، ونه تولید معماری، هموار شد. معماران، به ناچار، مجری مقررات ساختمانی شدند تا جایی كه آخرین حكم توهین برایشان صادر شد. برایشان كوپن چاپ كردند و فروتنی و والااندیشی آنان را، به شكلی نابخرد، نادیده گرفتند. و معماران، كه یكدیگر را برای تداوم دوستیهای روزمره ملاقات میكردند، راه را برای كسانی هموار كردند كه بس زیاده «مدیر» بودند و به كم مقدار مدیرانی متعالی. و این نیز یكی از دشواریهای بزرگ دیگری است كه در سرزمین معمار و معماری تجربه میشود. و چون این سه مورد از دشواریهایی كه گفتیم هنوز برای نادیده گرفتن نقش آفرینشی متعالی معماری كافی نبود، دستگاه مدیریتی دیگری نیز، كه معماری نمیدانست اما با برخی از معماران دوست بود، به یگانهسازی راههای آموزش در مدرسههایی پرداخت كه به دور از انضباط نبودند اما، به آزاد نگه داشت فضای فكری دانشجویان معماری از آنچه ناثواب بود، نازیبا بود و نابخرد، اعتقاد داشتند و برنامه آموزشی خود را در این راه، خود، تعیین میكردند. حكم بر یكسانسازی راه شناخت و آموزش علمی معماری در سراسر كشور، كه بر مبنای برنامهای بسیار بحث برانگیز و نمایانگر كاستیهایی چشمگیر، بر مقیاس روزمره و هم دارای پیآوردهایی نامقبول و ماندگار.
بدانیم كه دشواریهایی كه نام بردیم، را كه در هر مقیاس روزمره و تاریخی، مصیبت باراند، باید همراه با پیآوردهای فرهنگی و اجتماعی و اخلاقی حرفهای آنها، از میان برداریم.
بینش و نیروی جوان و نواندیش امروز معماری
در طول تنها نیمقرن، مدرسهها و دانشجویان معماری سرزمین ما چندان پرشمار شدهاند كه به تعدادشان و هم به مایه هنری و علمی و فنی نمیتوان اندیشه نكرد.
به روزهایی كه تنها پس از گذار از دو دهه، تعداد مدرسههایی معماری بیش از ده برابر شدهاند نیمسالهایی كه هر بار دستورالعمل جدیدی برایشان صادر میشود تا، به آرزویی واهی، روند آموزشی معماری ترفیع یابد، دو رویداد بسیار مهم در سراسر كشور نمایان میشوند كه زاینده دورنمایی دگر به شمار میآیند.
این دو رویداد عبارتند از: نخست، پرشاخهتر شدن رشتهها یا گرایشهای ظاهراً تخصصی معماری، كه باید در دورههای آموزشی كارشناسی ارشد ثمری مقبول دهند. دوم، گسسته شدن هر روز بیشتر پژوهشدهندگان و جویندگان دانش هنر معماری، از مدرسههای معماری و از آنچه در هر حال «كلاس درس» نامیده میشود.
رویداد نخست، متفاوت با آنچه قرار است انتظار رود، دانشجویان معماری به مثابه یك لایه اجتماعی را در برابر این پرسش قرار میدهد كه چگونه شخصیت علمی خویش را، به دور از شاخهبندیهای رسمی آموزش معماری، تعریف كنند و رشد دهند. و رویداد دوم، متفاوت با آنچه دوست داشته میشود كه رخ دهد، دانشجویان معماری را بر میانگیزاند كه به تشخیص خود، وزن اعتبار دروسی كه ناچار به گذراندنشان هستند را، تعیین كنند. دو گونه راهی كه گفتیم، در این سالها، هر روز بیشتر شناخته و پیموده میشوند. با این گزینشهای نواندیش و سرشار از حرمتگذاری بر فضای جهانی علم همسو و همدلاند، بهرهوری گسترده از فراوردههای علمی و عملی، فنی و هنری جهانی، كه از طریق امكانات مدرن برای «ماس مدیا»ها، تحقق مییابد از یك سوی و اتكاء بر متنهای علمی و تاریخی معتبر و آموزندهای كه در جایجای كشورمان و از دیرباز، برای شناخت بعدیهای گونهگون محیط مصنوع و چگونگیهای تدبیر برای تولید معماری وجود دارند، از سوی دیگر.
معماران جوان ما، دو زمینه اصلی را برای تعالی خود و محیط علمی و حرفهیی خویش پی میگیرند، به ابعاد جهانی دیدن و ارزیابی كردن فرآوردههای علمی و آموزشی از یك سوی و ابزاری دیدن كلاسهایی كه پرشمار و كممایه، برگزار میشوند از سوی دیگر، آنچه امروز روی میدهد اما، پاسخی به كمال به دشواریهایی نیست كه چند نمونه از آنها را دیدیم، ذا حركتی كه آغاز گشته اما، دورنمایی را عرضه میكند كه خواستار دانشگاهی است كه به همین معنا سازنده و پویا باشد.
معمار نمیتواند، مگر به دورهای كوتاه، به كم ارضاء شود و پذیرای سخن گفته شده باشد، معماران جوان ما، از راه به دنیا آوردن معماری برخاسته از اندیشههای نو و مقبول، آنچه در دل خود و به عشق پرورش میدهند را، به مثابه ابزاری میبینند كه راه تعالی همگان را، به نور حق، روش بدارد.